-
خواب !
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 23:22
اگر خواب حقیقت داشت همیشه خواب بودیم هیچ رنجی بدون گنج نبود… ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند
-
غرور
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 13:31
اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان جستجو نمی کردیم..
-
سکوت شب
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 13:26
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت عاشقان سکوت شب را ویران می کردند...
-
تست هوش!
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 02:38
اینجا چهار سوال معمولی و یک سوال جایزهدار وجود دارد. شما باید فوراً به اونا پاسخ بدین. نباید وقت زیادی تلف کنید، به همه سوالات فوراً پاسخ دهید. قبوله؟ آماده؟ حرکت !!! سوال اول: شما در یک مسابقه سرعت شرکت کردهاید. از نفر دوم سبقت میگیرید؟ اکنون در چه جایگاهی قرار دارید؟ جواب اگر پاسخ شما جایگاه اول بوده، بهطور حتم...
-
رنگین کمان
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 01:26
اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود..
-
فلسفه!
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 00:15
یه روز یه استاد فلسفه میاد سر کلاس و به دانشجوهاش میگه: امروز میخوام ازتون امتحان بگیرم ببینم درسهایی رو که تا حالا بهتون دادمو خوب یاد گرفتین یا نه...! بعد یه صندلی میاره و میذاره جلوی کلاس و به دانشجوها میگه: ... ... با توجه به مطالبی که من تا به امروز بهتون درس دادم، ثابت کنید که این صندلی وجود نداره؟! دانشجوها به...
-
آدم اینجا تنهاست!
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 23:53
من در این آبادی پی چیزی میگردم! پی ریگی نوری لبخندی... آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی شاخه نارونی تا ابدیت جاریست...
-
عشق و غرور
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 23:40
ای کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من می سپردم که مراقب باشی جنس این جام بلور است پر از عشق و غرور است مبادا بازیچه شود می شکند...
-
بخشش
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 23:34
همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز بیش از این آنها را ناراحت نمیکند
-
قالی زندگی!
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 23:23
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش ونگاری که خودت می خواهی نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط می بافی نقشه را خوب ببین نکند آخر کار قالی زندگی ات را نخرند...
-
غمی غمناک!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 22:58
خنده ای کو که به دل انگیزم؟ قطره ای کو که به دریا ریزم؟ صخره ای کو که بدان آویزم؟ مثل این است که شب نمناک است دیگران را هم غم هست به دل غم من، لیک غمی غمناک است.
-
باران!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 16:36
چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید برد عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید با زن خوابید زیر باران باید بازی کرد زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی زندگی آب تنی کردن در حوضچه...
-
امشب!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 16:26
باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ... سهراب سپهری
-
ساعت زمان
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 16:21
دنگ..،دنگ.. ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ. زهر این فکر که این دم گذر است می شود نقش به دیوار رگ هستی من... لحظه ها می گذرد آنچه بگذشت ، نمی آید باز قصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز... ( سهراب سپهری)
-
دوستی و محبت
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 02:40
«آنان که دوستی و محبت را بهزندگی خود راه نمیدهند،بهآن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.»
-
دوست داشتن
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 02:25
دوست داشتن رو باید از برگ درخت آموخت.... وقتی زرد می شه، وقتی می میره ؛.... وقتی از درخت جدا می شه ؛..... بازم پای همون درخت می افته....
-
انتظار!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 02:19
می ترسم حالا که بی تاب تر از آخرین قطره باران و اولین شکوفه بهارم باز نیامدنت را ببینم - با اینهمه زمستان امسال هم بی تو گذشت تا ابری نیامده.بگو : با قرارهای هنوز منتظر چه باید کرد!!!؟ من منتظر امدن تومی مانم..حتی اگراخرین قطره باران بصورتم ببارد...
-
آرامش
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 02:15
دیگران را ببخش،نه بخاطر این که سزاوار بخشش تو هستند.... بلکه فقط بخاطر این که تو سزاوار آرامشی....
-
زندگی زیباست !!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:33
آمدن ، رفتن ، دویدن ! عشق ورزیدن ! در غم انسان نشستن ! پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن ! کار کردن ، کار کردن ! آرمیدن ! زن دگی زیباست !!
-
فاصله
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:30
-
دلتنگی
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:26
-
یاد
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:24
-
احساس!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:16
-
چرا؟!
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 01:13
-
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست..
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 23:59
زندگی دفتری از خاطره هاست...یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک...یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست ...چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد ..ما همه همسفریم.....
-
شناخت شیطان
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 21:45
روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تازمانی که انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد.... . نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد. رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد. در هیچ کدام از...
-
تصور
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 21:36
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میشود، ولی او میخواهد خوشبختتر از دیگران باشد و این مشکل است. زیرا او دیگران را خوشبختتر از آنچه هستند تصور میکند ...
-
معجزه!
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 19:24
گاه سکوت یک دوست معجزه می کندوتومی اموزی که همیشه بودن در فریادنیست...
-
لیاقت
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 19:22
اگر روزی تهدیدت کردند بدان دربرابرت ناتوانند، اگرروزی خیانت دیدی بدان قیمتت بالاست، اگرروزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد. (دکترعلی شریعتی)
-
دکتر شریعتی :
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 19:15
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب اما هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام...