آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

عیدتون مبارک...


هر روز در سکوت خیابان دوردست

روی ردیف نازکی از سیم می نشست


وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند

یک بغض کهنه توی گلو داشت...

می شکست


ابری سپید از سر گلدسته می پرید:

جمع کبوتران خوش آواز خودپرست


**آنها که فکر دانه و آبند و این حرم**

**جایی که هر چقدر بخواهند دانه، هست**


**آنها برای حاجتشان بال می زنند**

**اصلا یکی به عشق تو آقا پریده است؟**



رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان

از غصه ی کلاغ،کلاغی که عاشقست


ابر سپید چرخ زد و تکه پاره شد

اما کلاغ،روی همان ارتفاع پست...


آهسته گفت:من که کبوتر نمی شوم

اما دلم به دیدن گلدسته ات خوشست!


نظرات 2 + ارسال نظر
ali سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام
شعر قشنگی است
از کی هستد این قطعه

سلام
ممنوووون
از مزگان عباسلو هست

پرنده مهاجر شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:29 ق.ظ http://mantolove1385.blogsky.com

فریادی بلندتر از سکوت نیست...


موافقم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد