آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

حس غریب

من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید
من نه عاشق بودم و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگی می فهمید
بس که دیوار دلم کوتاه است . هرکه از کوچه ی تنهایی من می گذرد ، به هوای هوسی هم که شده . سرکی می کشدو می گذرد 

سکوت تلخ

من دختری از تبار مشرقم
من سکوتم ، سکوت تلخ حرف های ناگفته...
من شکسته در خودم،شکست پاک ترین احساس ها...
من پناه گرفته در غرورم ایستاده میان توفان ها ...
مرا خواهی یافت میان چهاردیواری این اتاق محصور اما اندیشه ام را نه...
...مگر در بیکران های دور میان دشت های آزادی و نور ...
خالی از نیرنگ و فریب و نگاه های کور. 
 

عشق

عشق... لحظه ی دو نیم کردن سیب است
که نگران نباشی
چگونه تکه ی بزرگتر را
برای خودت برداری!
  

 

بن‌بست!

به کوچه های بن‌بست دشنام ندهید رنج بن‌بست بودن برای شکنجه یک کوچه کافی است