آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

شب...


تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب


بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب



تماشایی است پیچ و تاب آتش ها خوشا بر من


که پیچ و تاب آتش را تماشا میکنم هر شب



مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا


چگونه با جنون خود مدارا می کنم هرشب 



تمام سایه ها را میکشم در راندن مهتاب


حضورم را ز چشم شهر حاشا میکنم هر شب



دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها


چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب



کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی


که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب....






باران...!

وای ؛ باران باران

شیشه ی پنجره را بَاران شست.


از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟


آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور


وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست.