-
دل
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 02:46
بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه “تنهایی” ما می گذرد ، به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد
-
آدم برفی
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 02:44
دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی؟!!!
-
آموخته ها
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 02:31
زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم. ولی نیاموخت چگونه سرازیرش کنم. زندگی به من آموخت چگونه دوست داشته باشم . اما نیاموخت چگونه فراموشش کنم. اگر انسان زندگی را دوست داشت هرگز در آغاز تولد نمی گریست
-
زندگی اجبارست..
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 23:11
شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد، خبری از دل پر درد گل یاس نداشت، باید اینجور نوشت، هر گلی هم باشی، چه شقایق چه گل پیچک و یاس، زندگی اجبارست..
-
درک حیات
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 22:03
-
ایمان
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 14:41
روزی روزگاری اهالی یک دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یک پسر بچه با خودش چتر آورده بود...و این یعنی ایمان..
-
تسلیت...
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 00:15
فرا رسیدن رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به تمامی مسلمانان تسلیت عرض میکنم
-
شکرگذاری
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 00:10
غمگین بودم که چرا کفش ندارم مردی را دیدم که پا نداشت....
-
مهربانی!
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 13:01
مهربانی را وقتی آموختم که کودکی آسمان نقاشی اش را سیاه می کشید تا پدر کارگرش زیر آفتاب نسوزد....
-
زندگی چیست؟
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 12:58
زندگی چیست؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم؟ اگر مرگ است چرا زندگی میکنیم؟ اگر رندگی است چرا میمیریم؟ اگر عشق است چرا به آن نمیرسیم؟ اگر عشق نیست پس چرا عاشقیم؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 19:00
زندگی چون گل سرخی است پر از خار ؛ پر از عطر پر از برگ لطیف ؛ یادمان باشد اگر گل چیدیم ؛ عطر و خار و گل و برگ ؛ همه همسایه دیوار به یوار همند...
-
آزادی
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 13:21
برای کشتن یک پرنده ؛ یک قیچی کافی است ؛ لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی ؛ پرهایش را بزن....خاطره پریدن با او کاری میکند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند.....!
-
دل
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 12:59
تنها بنایی که هرچه بیشتر بلرزد محکم تر می شود....دل است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 14:13
اگر تمام شب را به خاطر از دست دادن خورشید اشک بریزی لذت دیدن ستاره ها را از دست میدهی....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 14:09
سرنوشت ننوشت ، اگر نوشت بد نوشت ، اما بدان که هیچگاه نمیتوان سرنوشت را از سر نوشت....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 14:00
دیدن لبخند کسانی که رنج می کشند از دیدن اشکهایشان دردناک تر است....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 13:56
من از عمق رفاقت ها ، من از لطف صداقت ها ، من از بازی نور در سینه بی قلب ظلمت ها نمیترسم! من از حرف جدایی ها ، مرگ آشنایی ها ، من از میلاد تلخ بی وفایی ها میترسم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 13:52
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید...
-
رنج
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 13:49
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ایست تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سختتر از کویر است!!(دکتر شریعتی)
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 13:27
دکتر شریعتی چه عاشقانه گفت:من تو را دوست دارم .تو دیگری را ودیگری دیگری را. و اینگونه است که همه ما تنهاییم....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 02:26
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی ویک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 21:42
-
اینجا ایرانه...
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 16:59
فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اونوقت 30% کشتههای سوانح هوایی دنیا ایرانیاند،... سوار هواپیما بشی انگار سوار عزرائیل شدی؛ اصفانیا راس میگن که دیگه بلیط دوطرفه رفت و برگشت بخری ریسک داره، باید فقط یهطرفه خرید که ضرر توش نباشه! ساعت دوازده شب چنان برفی اومد که نگو، بعد یهو ابرا رفتن برفا آب شد کم مونده بود خورشیدم نصفه...
-
چطور یه دوستی خراب میشه؟
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 16:52
هر دودوست فکر میکنند طرف مقابلشون گرفتاره ...... و تماس نمیگیرن چون فکر میکنن نباید مزاحم بشن وقتی زمان گذشت هردو فکر میکنند بذار طرف مقابل تماس بگیره بعدش هرکدوم فکر میکنند که چرا من اول تماس بگیرم؟ اینجاست آغاز تبدیل عشقشون به نفرت نهایتا بدون هیچ تماسی از یاد هم غافل میشن وهمدیگر و فراموش میکنن پس تماستون رو با هم...
-
خوشبختی!
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 15:57
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود، دری دیگر باز میشود ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم میدوزیم که درهای باز را نمیبینیم....
-
بارون!
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 15:52
بارون رو دوست دارم چون بارون نزدیکترین و زیباترین جاده آسمون به زمینه
-
سایه
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 15:49
هیچوقت از سایه ها نمیترسم ،معنای سایه اینه که نوری در نزدیکی هست...
-
آسان اندیشی
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 19:21
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس...
-
یک داستان عشقی غم انگیز
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 17:54
شب عروسیه، آخره شبه، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه ولی هر چی منتظر شدند برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره و داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم، دخترم، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی...
-
شرط عشق!
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 17:51
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور...