آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

الوداع . . .(راحم ژیان فرد)

می روم . . .

می روم دور از تو دور

الوداع لیلای این شب های من

ماه گمگشته به خلوت های بی مهتاب من !


نقش رویت مانده در بتخانه ی ویران من

صد تبر زین هم نشاید بشکند عزای من

سنگ تنهایی به دوشم تا ابد لیلای من



شکوه ام بیهوده با ناهید و اختر میکنم

خانه بر دوشم سفر در ظلمت شب میکنم

یا به شهر رفتگان یا وصل کنعان میکنم

من چنینم . . .




سقف بر این خانه ی ویرانه من کی می زنم

حرف دل را با "ثریا" در دل شب ها کنم

می گشایم راز دل را با ثریا ، الوداع



الوداع ای مانده در یاد و دعاها ، الوداع

یاد من بی یاد شاید ، نام من بی نام تر

سنگ  بر پایان هجرانم بود  گمنام تر

نظرات 18 + ارسال نظر
خدا همین نزدیکی هاست چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://kumail.blogsky.com



چقدر غمگین

ظریفه چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://corocodile.blogsky.com

زیبا بود
از کی بود؟

ممنون...
نمیدونم ناشناس بود شاعرش

سیاه خان چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://siahkhan.blogfa.com


سلام ثریا. خوبی تو ؟
خیلی زیبا بود .
هم شعر و هم عکسایی که گذاشتی .
شعرو خودت نوشتی که اسمتو آخرش آوردی؟
یا تخلصشو کش رفتی؟
ممنون از تعریفت و حضور گرمت .
موفق باشی.

سلااام...
مرسی
نه شعر رو یه جا خوندم خوشم اومد متاسفانه نمیدونم شاعرش کی بووود....

شاه احمد چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ http://musictak.blogsky.com

سلام
چقد قشنگ و زیبا.جدی میگم.این اولین شعری زیبایی بود که من خوندم.
راستی الوداع با کی؟؟؟؟!!!
کاشکی این شعرو زودتر گیر میاووردم.
راستی این شعر قشنگو کی گفت؟؟
ممنون بهم خبر دادی.

سلاام.....
ممنون....خوشحالم که خوشتون اوومده
شاعرش نمیدونم کیه
خواهش میشه

یکتا چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ http://namaky.blogfa.com

خیلی جیگر بود.........

مرسییییییییییییی........

سرزمین عشق چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:30 ب.ظ http://www.n-atish-m.blogfa.com

سلام
ممنوم از خبرت

کم بود ولی خیلی قشنگ بود

سلاام....
خیلی ممنون

امیر چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ http://taranoom.ir

سلام خیلی قشنگ بود مرسی!

سلام..
خواهش میشه
ممنون

مهدی چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ http://www.loveone.blogsky.com/

سلام نا نار جون

خیلی خیلی قشنگ بود but خیلی غمگین می تونم ازت یه خواهش کنم
.
.
.
.
.لطفا ÷ست بعدی تو یه خورده شادت تر بزار

فعلا

سلاام...
خیلی ممنون...
چشم سعی میکنم پست بعدی شادتر باشه

مسعود چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ http://greenoranoos.blogsky.com/

سلام ثریا جان
چرا اینقدر غمگین
عکسایی که گذاشتی واقعا دلگیره
مگه اتفاقی افتاده
حالم به کلی گرفته شد

سلااام....
نه اتفاقی نیافتاده همینطوری غمگین گذاشتم ببخشید دیگه ایشالا پست بعدی رو یکم شادتر میذارم

Ehsan چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ http://boosehayeasheghane.blogsky.com/

قصه از آنجا شروع شد که................ خیلی عصبانی بود,گفت اگه دوستم داری ثابت کن
گفتم چه جوری؟
....تیغو برداشتو گفت: رگتو بزن.
گفتم مرگ و زندگی دست خداست
گفت:یعنی دوستم نداری...
تیغو برداشتمو رگمو زدم,وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون می دادم, آروم زیر لب گفت:
اگه دوستم داشتی تنهام نمی ذاشتی...!!!

فریناز چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

یه لحظه گفتم نکنه خود ثریا داره میگه الوداع!!!


شعرش خیلی قشنگ بود عزیزم... مخصوصا اینکه اسم تو رو هم توش داشت...

سلام ثریا جون
خوبی؟

قربونت بشم فریناز جوون....مرسی عزیزم...

فـــافـا چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://life-me.blogsky.com/

شعر فوق العاده ای بود مرسی ثریا جون

خواهش میشه

زینب(دریا) چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام کجا؟؟؟
من تازه برگشتم....
بیا وبلاگم دوست من فعلا

سلااام...
چشم میام...

خاطره چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ http://maddahtanhaa.blogfa.com

وبت خیلی قشنگ شده مثل خودت!

مزسی عزیزم

ویس پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

سلام.برات یه شعر دیگه می نویسم حال و هوات عوض شه:

دلم تنگ می شود گاهی

برای حرف های معمولی

برای حرف های ساده

برای؛چه هوای خوبی؛

؛دیشب شام چی خوردی؟؛

برای ؛راستی ماندانا عروسی کرد؛

؛شادی پسر زایید؛

و چقدر خسته ام از ؛چرا؟ از ؛چگونه؛

خسته ام از سوال های سخت

از پاسخ های پیچیده

از فکرهای عمیق

دلم تنگ می شود گاهی

برای یک ؛دوستت دارم ساده

دو فنجان قهوه داغ

سه روز تعطیلی در زمستان

چهار خنده ی بلند

و پنج انگشت دوست داشتنی

شاعر:مصطفی مستور

سلااام....
خیلی ممنون...
واقعا فوق العاده بووود

mona پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

salaaaaaam :D
man khondamesh :D
ama man az bachegi az sher sar dar nemiavordam :(

سلاااام....
مرسی عزیزم....
باشه حالا خودتو اذیت نکن

سعید شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://tanzpardazjavan.blogsky.com/

سلام عالی بود موفق باشی

سلام...
ممنوون...
شما هم موفق باشی

راحم ژیان فرد چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:58 ق.ظ http://rahemzhiyanfard.blogfa.com

سلام بر همه ی دوستان. شعری که خواندید از بنده ی (راحم ژیان فرد ) می باشد. برای خواندن شعرهای دیگر این جانب به سایت شعر نو مراجعه فرمایید. از صاحب این وبلاگ زیبا هم حیلی ممنون هستم... .
آسمانه ای ساخته ام از شعر... از انحنای نخل های آستانه ی نگاهت... (تقدیم به همه)

سلام..
خیلی خوشحال شدم ک نظر گذاشتید حتما از وبلاگتون دیدن میکنم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد