آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

دو گدا

دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند. یکی از آنها صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود. مردم زیادی که از آنجا رد می شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند.
کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: «رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یک کشور کاتولیک هست، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود جلو خود گذاشتی پولی نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار دست گدایی که در جلو خود صلیب گذاشته است. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به او پول می دهند نه به تو.»
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو به گدای پشت صلیب کرد و گفت: «هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین" بازاریابی یاد بده؟»
(گلدشتین یک اسم فامیل معروف یهودی است).

سکوت تلخ

من دختری از تبار مشرقم
من سکوتم ، سکوت تلخ حرف های ناگفته...
من شکسته در خودم،شکست پاک ترین احساس ها...
من پناه گرفته در غرورم ایستاده میان توفان ها ...
مرا خواهی یافت میان چهاردیواری این اتاق محصور اما اندیشه ام را نه...
...مگر در بیکران های دور میان دشت های آزادی و نور ...
خالی از نیرنگ و فریب و نگاه های کور. 
 

تبریک

حق چو دید آن نور مطلق در حضور/ آفرید از نور او صد بحر نور
آفرینش را جز او مقصود نیست/ پاک دامن تر زاو موجود نیست 

میلاد ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و نبی اکرم نور هدایت مبارک باد