راز دل با کس نگویم چون ندارم محرمی،هرکه را محرم گزیدم عاقبت رسوا شدم.راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی.
عاقبت ورد زبان ماهی دریاشدم...
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است...
دست بر شانه هایم میزنی تا “تنهایی” م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی؟!!!