به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
انچنانکه فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود
جامه ی اندوه نپوشان هرگز . . .
عزیز دلم مثل همیشه آروووم می شم که میام اینجا...خانومی خیلی دوست داشتم ابنو...جامه ی اندوه!!کاش یه قیچی بود پاره اش می کردیم
فدای تو بشم عزیزمآره ای کاش
سلام عزیزم عکست خیلی قشنگه ومخصوصا مطلب بی نظیرت...
سلام عزیزم..مرسی از لطفت
شعر قشنگی بود مهسا جوون مرسیممنون که بم سر میزنی
سلام ثریا جون دیگه پیدات نیست.اگه وقت کردی یه سری بزن-نظری بده.
به روی چشم سعی میکنم.
مرسییییییی
عزیز دلم مثل همیشه آروووم می شم که میام اینجا...




خانومی خیلی دوست داشتم ابنو...
جامه ی اندوه!!کاش یه قیچی بود پاره اش می کردیم
فدای تو بشم عزیزم


آره ای کاش
سلام عزیزم عکست خیلی قشنگه ومخصوصا مطلب بی نظیرت...
سلام عزیزم..
مرسی از لطفت
شعر قشنگی بود مهسا جوون مرسی

ممنون که بم سر میزنی
سلام ثریا جون دیگه پیدات نیست.
اگه وقت کردی یه سری بزن-نظری بده.
به روی چشم سعی میکنم.
مرسییییییی