باران بشدت می بارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش می راند ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورد و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد. از حسن امر، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشد. به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و به سمت مزرعه مجاور دوید و در زد. کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت می کرد به آرومی آمد و در را باز کرد.
راننده ماجرا رو شرح داد و از او درخواست کمک کرد. پیرمرد گفت که ممکن است از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که:
.....
ادامه مطلب ...