ناشناس
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 ساعت 04:30 ب.ظ
گلایه خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند ولی حیف که من زاده ی امروزم... خدایا جهنم فرداست پس چرا امروز می سوزم ؟!!
قشنگ بود.. چرا شو پیدا کردی به منم بگو.. البته بگردی خوشبختی الانم هست....
ناشناس
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 ساعت 05:11 ب.ظ
خوشبختی راز و نیاز با اوست
اگر او از تو راضی باشد
خوشبختی همین جاست بگووو
چرا این است که فقط نمی دانیم به چی می گویند خوشبختی هر کس یه دید گاهی دارد نسبت بهش پس هزاران معنی دارد پس فکر کنم خوشبختی ایمان داشتن به خودمان و خالقمان است
ممنون از نظراتت.. واقعا قشنگن..
ناشناس
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 ساعت 05:24 ب.ظ
نظر لطفته
ناشناس
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ
کودکی از خدا پرسید: خوشبختی را کجا میتوان یافت؟
خدا گفت: آن را در خواسته هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم ...
با خود فکر کرد و فکر کرد، گفت: اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم، خداوند به او داد گفت: اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم، خداوند به او داد، اگر ... اگر ... و اگر ...
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود، از خدا پرسید: حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.
خداوند گفت: باز هم بخواه، گفت: چه بخواهم؟ هرآنچه را که هست دارم!
گفت: بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.
و او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند، و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد.
رو به آسمان کرد و گفت: خدایا خوشبختی اینجاست، در نگاه و لبخند دیگران ...
فوق العاده بود....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
گلایه
خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند ولی حیف که من زاده ی امروزم... خدایا جهنم فرداست پس چرا امروز می سوزم ؟!!
قشنگ بود..
چرا شو پیدا کردی به منم بگو..
البته بگردی خوشبختی الانم هست....
خوشبختی راز و نیاز با اوست
اگر او از تو راضی باشد
خوشبختی همین جاست بگووو
چرا این است که فقط نمی دانیم به چی می گویند خوشبختی هر کس یه دید گاهی دارد نسبت بهش پس هزاران معنی دارد پس فکر کنم خوشبختی ایمان داشتن به خودمان و خالقمان است
ممنون از نظراتت..
واقعا قشنگن..
نظر لطفته
کودکی از خدا پرسید: خوشبختی را کجا میتوان یافت؟
خدا گفت: آن را در خواسته هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم ...
با خود فکر کرد و فکر کرد، گفت: اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم، خداوند به او داد گفت: اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم، خداوند به او داد، اگر ... اگر ... و اگر ...
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود، از خدا پرسید: حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.
خداوند گفت: باز هم بخواه، گفت: چه بخواهم؟ هرآنچه را که هست دارم!
گفت: بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.
و او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند، و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد.
رو به آسمان کرد و گفت: خدایا خوشبختی اینجاست، در نگاه و لبخند دیگران ...
فوق العاده بود....