آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

آرزویم اینست نتراود اشک درچشم توهرگزمگرازشوق زیاد..

وبه اندازه هرروزتو عاشق باشی ...عاشق آنکه تورامی خواهد...

سکوت

سکوت عجب فریاد رسایی است ،آنجا که حنجره ای برای فریاد نمی ماند.... 

 

ثریا پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:58 ب.ظ
نظرات 1 + ارسال نظر
ناشناس پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:43 ب.ظ

یک روز بودم و یک روز نبودم این همان است که همه خواهند دید

تجربه زیباست اگر بگذارند حال که هستم می خواهم بنویسم چون که نوشتن تجربه است.

زندگی را باید از او جست و جود

غم را در ماتم او غصه بود

او شد شاه و دلم سرباز او

زهر بر جامم زدند با نام او

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید ازجان گذرد هرکه شود عاشقشان
روز اول که سرشتند زگل پیکرشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد